نشست تخصصی «پژوهشی بر ضرورت و چالش‌های ایران‌شناسی در هندوستان» برگزار شد

۱۱ خرداد ۱۴۰۲ | ۰۰:۵۴ اخبار و رویدادها هند
تعداد بازدید:۳۳
نشست تخصصی « پژوهشی بر ضرورت و چالش‌های ایران‌شناسی در هندوستان » روز ۱۰ خردادماه، در محل تالار دکتر حسن حبیبی در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد.
نشست تخصصی «پژوهشی بر ضرورت و چالش‌های ایران‌شناسی در هندوستان» برگزار شد

در این نشست دکتر فرزانه اعظم لطفی، دانشیار دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران و رئیس مرکز پژوهشی آسیا سخنرانی کرد، وی در مقدمه به تعریف واژه ایران‌شناسی پرداخت و  با اشاره به دلایل اهمیت و شناسایی دو سرزمین ایران و هند گفت: بخشی از کلید مطالعات ایران‌شناسی در هند است. و به چالش‌هایی تأکید کردند که ردّ پای ایران در هند را بررسی می‌کند، و نشان‌دهنده این مطلب است که در حوزه ایران‌شناسی در چه سطح عالی و چه سطح عظیم و بزرگی هستیم. و در ادامه این سؤال را مطرح کردند که در حوزه مطالعات ایران‌شناسی، در حوزه آکادمیک و در فرازی از شکوه و عظمت ایران با آن همه طمطراقی که ایران در دوره باستان و همچنین بعد از آن داشته، در چه جایگاهی در هند هستیم؟

دکتر اعظم لطفی افزود: اگر بخواهیم مطالعات ایران‌شناسی در هند را از دوره باستان بررسی کنیم بهتر است به اوستا اشاره کنیم. در فرازی از اوستا به این مطلب اشاره شده که بهترین نیکی و سرور راستی است. ما نشانه‌ها و سنبل‌های این عنصر شکست‌ناپذیری حقیقت و راستی را در تمدن هند به صورت آشکار می‌بینیم. در سرنات یک مجسمه است که به عنوان سرستون شیر آشوکا شناخته می‌شود و از چهار شیر ایستاده و پشت به پشتِ یکدیگر بر یک ستون است که به گونه‌ای استادانه ساخته شده و یک تصویر گرافیکی از آن نیز به عنوان نماد رسمی هند به تصویب رسیده است. این سرستون در اصل در بالای ستونی در پایگاه مهم بودایی سَرنَت به وسیله امپراتور آشوکا پیرامون ۲۵۰ قبل از میلاد قرار داده شد. در بین اشکال، یک چرخ دارما قرار گرفته است و در زیر آن یک جمله دینی هندو نوشته شده (ساتیاموا جایاته) به معنی «حقیقت شکست‌ناپذیر است». این مسئله شکست‌ناپذیری حقیقت که در دوره باستان در متون ایرانی وجود داشته و نشان‌های آن به وضوح در هند نیز دیده می شود نشانگر این مسئله است که ارتباط فرهنگی عمیقی در بین دو ملت وجود داشته و باورها و عقاید مشترکی بین آنها رایج بوده است.

وی ادامه داد: در دوره انوشیروان عادل با مشورت بزرگمهر، پیشنهاد شد تا برزویه طبیب به دنبال گیاه یا آب حیات به هندوستان سفر کند. برزویه در این سفر که پر از فرار و نشیب بود در نهایت به وسیله یکی برهمنان به گیاه بی‌مرگی دست یافت، برهمن به او یادآور شد که این گیاه سنبل خرد و آگاهی است. در این میان بحث فلسفی حاکم می‌شود. در واقع هندی‌ها کسی را جاودان و بی‌مرگ می‌دانند که در مسند خرد می‌نشیند و هر کس آگاهی بیشتری داشته باشد جاودان‌تر است و این یعنی پی بردن به حقیقت ذات مطلق، و این مسئله در متون دینی ایران دیده می‌شود و آن گیاه هوم است که جاودانگی و بی‌مرگی را به ارمغان می‌آورد. برزویه در بازگشت از هند علاوه بر کلیله و دمنه بازی شطرنج را نیز به همراه آورد. در متون سانسکریت داستان حل معمای شطرنج به ایرانیان نسبت داده شده چون ایرانیان در سپهسالاری و جنگاوری بسیار پیشرفته بوده‌اند و تاکتیک‌های جنگی را به خوبی می‌دانستند. بنابراین در حوزه استراتژی جنگ نیز در دوران باستان هندی‌ها شناخت کافی از ایرانیان داشتند.

این استاد دانشگاه تهران اظهار داشت: در حوزه تفکرات عرفانی و متافیزیک نیز ایرانیان و هندی‌ها در صف اول قرار داشتند. ایرانی‌ها دنیا را به هفت قسمت یا اقلیم دسته‌بندی می‌کردند. این هفت سرزمین یا کشور در میان کوهی قرار داشت که برخی آن را البرز می‌دانند که جایگاه سیمرغ در آن است، در باور هندی‌ها این کوه به نام هیمالیا شناخته می‌شود. و جایی که همه گیاهان نیک در آنجا می‌رویند و اینجا ما به طب سنتی برخورد می‌کنیم. در متون مقدس به این گیاه یا افشرده هوم اشاره شده. این تفکر ایرانی و الگوی اوستای هفت کشور، در هند نیز وجود داشته است. در یشت دوازدهم در اوستا بند 23 و 25 که به این بی‌مرگی اشاره شده در متون هندی‌ها نیز وجود دارد. این باور در مورد اسکندر که به دنبال گیاه بی‌مرگی بوده و بعد از آن فردوسی و بعد هم در عرفان اسلامی به آن برمی‌خوریم. در تمام این بخش‌ها ما به سنبل‌هایی در حوزه مطالعات ایران‌شناسی برمی‌خوریم که آنها را در فرهنگ و تمدن هند نیز می‌بینیم.

 

دکتر اعظم لطفی با تشریح زوایای ایرانشناسی گفت: ایران‌شناسی علمی چند شاخه است و از علوم پایه گرفته تا علوم انسانی و دینی را در برمی‌گیرد، مطالعات ایران‌شناسی در واقع یک قفل ابجد است و هندوستان که مخترع عدد صفر و قفل ابجد است، راهگشای مطالعات بین دو فرهنگ است.

وی اظهار داشت: اگر از دوره باستان فاصله بگیریم و جریان مطالعات ایران‌شناسی و هندشناسی را به جلوتر بیاوریم، به مولانا و عمرخیام می‌رسیم. از منظر مطالعات ایران‌شناسی این افراد چندوجهی هستند و باید به مطالعات فراملی در خصوص آنها توجه کنیم. هاریوانش رای باچان استاد فلسفه، شاعر و نویسنده هندی اوایل قرن بیستم و از فعالان جنش ادبی این کشور محسوب می‌شد. او در حالی که خط فارسی را نمی‌توانست بخواند، تحت‌تأثیر شعر فارسی و به‌ویژه اشعار عمر خیام قرار گرفت. او مطالعه خیام را از طریق ترجمه فیتز جرالد دانسته بود ولی چون خودش به فلسفه اشراف داشت توانست گاندی را هم تحت‌تأثیر مطالعات عمرخیام قرار دهد. و این تفکرات باعث شد که در باور گاندی بحث نظام طبقاتی یا کاستی متحول گردد. اولین سند مکتوب در نظام کاستى هند را در کتاب مقدس هندوها وداها مى‌توان یافت و این مسئله ریشه عمیق تاریخی و فرهنگی دارد که در تمامی ادوار هند بوده است. کاست به گروهى اطلاق مى‌شود که عضویت در آن ارثى است. کاست‌ها گروه‌هاى اجتماعى محدود و داراى سلسله مراتب دقیق هستند. مى‌توان دانست که هر فردى به چه کاستى تعلق دارد و از چه نوع احترام، حیثیت و پاکى واقع شده است. دستگاه کاست مبتنى بر بنیاد مذهبى است. گاندی بر اساس آموزه‌هایی که از طریق باچان از عمرخیام به دست آورد، نظام کاستی را زیر سؤال برد و همه انسان‌ها را بندگان خدا نامید.

این پژوهشگر زبان های هندی اضافه کرد: در خصوص چالش‌هایی که در حوزه مطالعات ایران‌شناسی در هند وجود دارد باید به این مسئله اشاره کرد که وقتی یک دانشجو که در زبان و ادبیات فارسی تحصیل می‌کند باید بداند که در چه ظرفیتی قرار دارد و نسبت به جایگاه زبان فارسی آگاهی داشته باشد. زبان فارسی دارای یک فلسفه آگاهی است و به ما در لحظه زندگی کردن را می‌آموزد و در وجودش قدرتی دارد که نظام کاستی هند را که هزاران سال قدمت دارد تحت‌تأثیر قرار داده است.

رئیس مرکز پژوهشی آسیا افزود: در حوزه علوم فلسفی در هند و ایران نباید از آثار میرفندرسکی غافل ماند. میرفندرسکی متوجه شد که آموزش زبان سانسکریت کلید آشنای با بسیاری از مسائل در این حوزه است. او بیش از هفت سال در هند بود. در هند با آراء و عقاید هندوان و برهمنان هم آشنایی یافت. بنابراین برای کسانی که می‌خواهند مطالعات ایران‌شناسی در هند را دنبال کنند، آثار و عقاید میرفندرسکی کمک بسیاری می‌کند.

وی گفت: شاعران و نویسندگان هندی از افتخاراتشان آشنایی به زبان فارسی است. مرآت‌الاخبار اولین روزنامه فارسی در کلکته هند چاپ می‌شود. حکومت زبان فارسی در هند آنقدر زیاد بوده که حتی انگلیسی‌هایی که در هند بودند و در آنجا به زبان انگلیسی روزنامه چاپ می‌کردند، ستون‌هایی از آن را به زبان فارسی می‌نوشتند. بنابراین جایگاه زبان فارسی در هند بسیار والا بوده و همچنان والا است، این مسئله یکی از حقیقت‌های ایران‌شناسی در هند است.

دکتر اعظم لطفی در ادامه به برخی دیگر از اشتراکات فرهنگی و ادبی هند و ایران پرداخت. در بخش پایانی نشست، پرسش و پاسخ میان پژوهشگران و شرکت‌کنندگان و سخنران محترم نشست صورت گرفت.

کلید واژه ها: هند ایران هند مطالعات ایران هند ایران مطالعات ایران حوزه مطالعات ایران زبان فارسی فرزانه اعظم لطفی


نظر شما :

توجه! لطفا دیدگاه خود پیرامون این مطلب را در این قسمت درج نمایید و برای ارسال سایر درخواست ها و پیام ها به بخش تماس با ما مراجعه فرمایید.